4 out of 5 stars
rating
منصور و بیژن دو دوست هستند که با هم زندگی می کنند. غزال نام موتورسیکلت شریکیشان است که تنها دارایی این دو شاگرد تعمیرگاه را تشکیل می دهد و در واقع نقش تعمیرگاه سیار را برایشان بازی می کند. منصور پسر عاشق پیشه ای که هر دقیقه عاشق یک دختر می شود. او غیر از مکانیکی، شغل دیگر هم دارد؛ شرط بندی. با یک عده از رفقایش که بیشتر به اوباش شبیهاند، سر مسائل مهیج و محیرالعقولی شرط بندی می کند و از این راه درآمد به دست می آورد. منصور در یک دقیقه دل می بازد و در دقیقه بعد دلش از دست می رود. یک روز رو به روی یک گل فروشی، چشمش به دختری پولدار با ماشین مدل بالا می افتد به نام سارا که فوری عاشقش می شود و به بهانه گل گذاشتن در ماشینش، گوشی موبایلش را در ماشین جا می گذارد. سپس با سارا تماس می گیرد