4 out of 5 stars
rating
عزت بخشنده، پیرمرد هفتاد سالهای است که وضع مالی بسیار خوبی دارد، صاحب پنج فرزند دختر شده که دو دخترش را از دست داده و بقیهٔ دخترانش ازدواج کردهاند. دامادهای آقا عزت، گرچه آدمهای با شخصیت و خوبی به نظر میرسند اما از نظر مالی شرایط ناگواری دارند و عزت با حمایت همسرش شوکت تصمیم دارد بخشی از دارایی خود را به دخترها و دامادهایش بدهد تا بلکه در زنده بودنش خوشحالی آنها را ببیند. در جلسهای که برای تنظیم وصیتنامه و تقسیم اموال برگزار میشود، بین دامادها بر سر ارثیه درگیری شدیدی پیش میآید. عزت که وضع را چنین میبیند وصیتنامه را پاره میکند و همه را از خانهاش میراند. پس از چند ماه عزت که دچار یک بیماری سخت شده بار دیگر با تشویق همسرش گناهان دامادهایش را میبخشد و مجدداً تصمیم به تقسیم ارثیه بین آنان میگیرد، اما هنگامی که عزت میخواهد وصیتنامه را امضا کند، حال شوکت به هم میخورد و زمانی که به پزشک مراجعه میکنند، با شگفتی از موضوع حامله بودن شوکت آگاه میشوند